دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

شاید اینجا فقط برای خودم باشد
حرف هایی که فقط می توانم برای خودم بزنم
نمیخاهم مخاطبی داشته باشد غیر از ..

۱ مطلب در تیر ۱۳۹۶ ثبت شده است

27 تیر ماه

سه شنبه, ۲۷ تیر ۱۳۹۶، ۰۹:۳۹ ق.ظ

سلام

27 تیر ماه هزارو سیصدو نودو پنج

بیشتر از دو ماه است که من در پادگان چهل دختر شاهرود هستم. دو ماهی که تقریبا یک بیست روزی را مرخصی و 72 ساعتی هم این اخر هفته را مرخصی گرفته ام و به خانه آمده ام.

خدمت کردن در یک شهر غریب خودش ماجرایی است که ساعت ها می شود درباره اش نوشت مهم تر از همه دور بودن از خانوادهاست گرچه قبلا فکر میکردم که موضوع مهمی نیست ولی بعد از دوماه واقعا به این نتیجه رسیدم که هرچقدر هم که ادعای استقلال داشته باشی اما واقعا نمیشود نقش خانواده را انکار کرد.

موضوع دیگر دور بودن ازچیز هایی است که برایت مهم است از دوستان گرفته تا جمع ها و مکان ها و اتفاقاتی که در شهر خودت می افتد و تو از ان دور هستی

موضوع بعد قبول کردن زندگی در یک بیابان است که از حداقل امکانات برای زندگی را هم ندارد و بدتر از ان کنار ادم هایی که واقعا هم صحبتی با انها سخت است چه برسد که بخاهی با انها زندگی کنی

یک موضوعی که واقعا خیلی سخت است این است که خیلی مفهومی به عنوان مرخصی شهری در این پادگان وجود ندارد یعنی تو باید دو ماهی را در پادگان بمانی تا بتوانی ده تا پانزده روی به مرخصی بروی اما در این دو ماه که پادگانی تقریبا حق بیرون امدن از پادگان را نداری و این خیلی کار را سخت میکند.

اما از خوبی هایش هم که بخاهم بگویم این است که الحمدلله با توجه به اینکه در تیپ تکاوری هستم و انجا هم تقریبا پر یگان رزمی است من با لطف خدا در گروهان قرارگاه خدمت میکنم و مامورم در کانون تفکر تیپ و این به معنای این است که از اکثر کارهای نظامی به دور هستم که این خیلی باب میل من است و نکته بعدی اینکه خداروشکر مسئولین مستقیم من که با انها سر و کار دارم واقعا ادم های خوبی هستند.

با همه این توصیفات با تمام وجودم از خدا میخاهم که دیگر انجا نباشم و هرچه زودتر به تهران بیایم..

۲۷ تیر ۹۶ ، ۰۹:۳۹
دچار ..