دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

شاید اینجا فقط برای خودم باشد
حرف هایی که فقط می توانم برای خودم بزنم
نمیخاهم مخاطبی داشته باشد غیر از ..

۲۲ مطلب در تیر ۱۳۹۴ ثبت شده است

ووووو

چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۱۰ ق.ظ



خواهم شدن به میکده گریان و دادخواه

کز دست غم خلاص من آنجا مگر شود..




همین!

۳۱ تیر ۹۴ ، ۰۲:۱۰

جنون

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۸:۴۶ ق.ظ


دل من از جنون نمی خسبد..

ساعت 8:30 دقیقه صبح است و من کماکان بیدارم!

شب را برای استراحت و خاب قرار داده اند اما من شب ها را به فکر و خیال می گذرانم.. ینی خیال تو نمیگذارد چشم بر هم بگذارم..

دیده را فایده ان است که دلبر بیند.. وگرنه که ..

امروز 26 تیر ماه است یعنی چهار ماه و دوهفته دقیقا که از هم خدا حافظی کرده ایم.. در این مدت اصلا همدیگر را ندیدیم.. یک باری اوایل اردی بهشت تلفنی صحبت کردیم و یکباری هم اوایل خرداد و دیگر هیچ.. کلا در این مدت دوبار تلفنی صحبت کردیم و تقریبا هفته ای یک پیامک با زیاد و کمش..

بیا و تو نظر بده ایا کم نیست؟؟؟

از من بپرسی که می گویم دوست داشتم که همه لحظه ها را با او سپری کنم اما خب همینش هم غنیمت است..

بی خابی هم بد معضلی است..


اه خاب الودگی

بی تو در چشم عاشق نیاید..

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۸:۴۶

سحر اخر

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۳ ق.ظ
ببین چه قدر زود اخرین سحر ماه مبارک هم امد.. یک ماه سپری شد.. در چشم به هم زدنی ..
اما نمیدانم چرا روزگار هجر ما اینقدر دیر می گذرد ..
من در این ماه خدا برایت بهترین ها را در همه چیز خاستم و انقدر برایت ..
نمیدانم چرا جدیدا نمیتوانم حرفم را پایان بدهم تا حرف از تو می شود نیمه کار دیگر نمیتوانم ادامه بدهم و همش به فکر و خیال و حسرت می گذرد..

۲۶ تیر ۹۴ ، ۰۴:۳۳

هواتو کردم

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۳۱ ق.ظ

ماه مبارک هم روز های اخر خود را دارد سپری میکند..

نمیدانم این خوب است یا نه اما در شب های قدر علاوه بر همه دعاهایی که برای تو کردم یک دعای دیگری نیز برای خودم داشتم و ان دیدن تو بود..

دلم میخاهدت.. خیلی.. انقدر هوایت را کرده ام که نمیدانم چه باید بکنم..


خاهد به سر اید غم هجران تو

یا نه..


۲۵ تیر ۹۴ ، ۰۳:۳۱

عشق دریایی کرانه ناپدید

چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۳۵ ق.ظ


توسنی کردم ندانستم همی

کز کشیدن تنگ تر گردد کمند ..
۲۴ تیر ۹۴ ، ۰۴:۳۵

سخت می شود..

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۵۳ ب.ظ

هر کاری میکنم تا به یادت نباشم نمی شود! هی دلتنگ ترت می شوم و هی هوایت را می کنم!

نمیدانم باید چه کرد! درمانش چیست..

دوست دارم ببینمت تا شاید مرهمی باشد بر دلتنگی ام اما از این می ترسم که با دیدار ماجرا سخت تر شود!..


در دام غمت چو مرغ وحشی
می پیچم و سخت می شود دام..

۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۵۳

امیر خسرو دهلوی!

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۶ ب.ظ


عمر به پایان رسید در هوس روی دوست
برگ صبوری کراست؟ بی رخ نیکوی دوست؟

گر همه عالم شوند منکر ما گو شوید
دور نخواهیم شد ما ز سرکوی دوست ؟

قبله اسلامیان کعبه بود در جهان
قبلهٔ عشاق نیست جز خم ابروی دوست

ای نفس صبح‌دم گر نهی آنجا قدم
خسته دلم رابجو در شکن موی دوست

جان بفشانم زشوق در ره باد صبا
گربرساند بما صبح دمی بوی دوست

روز قیامت که خلق روی به هر سو کنند
خسرو مسکین نکرد میل بجز سوی دوست


۲۳ تیر ۹۴ ، ۱۷:۴۶

شب قدر 3

جمعه, ۱۹ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۱۷ ق.ظ

سومین شب قدر هم سپری شد و من هر آنچه را که خدا برای خوبان رقم میزند را برایت طلب کردم..

امشب برای اولین بار بود که به من اسمس دادی و من جوابت را ندادم نه از سر بغض و ناراحتی بلکه از سر شارژ نداشتن!

مهم این است که بیادت بودم  .. ینی خیلی به یادت بودم..

امیدوارم که به همین زودی ببینمت..


حافظ وصال می‌طلبد از ره دعا
یا رب دعای خسته دلان مستجاب کن
۱۹ تیر ۹۴ ، ۰۶:۱۷

شب قدر 1

دوشنبه, ۱۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۵۴ ب.ظ



شب قدری چنین عزیز و شریف

با تو تا روز خفتنم هوس است..


دیشب را به تضرع و استغفار گذراندم.. و هنگام دعا فقط تو در نظرم می امدی.. هرچه کردم فراموشت نکنم نتوانستم!!

هر انچه که خیر در این عالم بود را برایت خاستم..

۱۵ تیر ۹۴ ، ۱۴:۵۴

مهمانی

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۰۴:۱۳ ق.ظ

برای چهارشنبه بچه ها را دعوت کردم خانه مان افطاری. کلی طرح و برنامه ریخته ام برای هرچه بهتر و خاص تر برگزار شدنش..

از همه ی اینها که بگذریم یک جای کار می لنگد.. انجایی که در این مهمانی تو نیستی.. 

:(((((( نمی شد ؟!...

۱۴ تیر ۹۴ ، ۰۴:۱۳