دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

شاید اینجا فقط برای خودم باشد
حرف هایی که فقط می توانم برای خودم بزنم
نمیخاهم مخاطبی داشته باشد غیر از ..

تکیه گاه

شنبه, ۱۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۰۴ ق.ظ

حس خوبی است داشتنت. اینکه همیشه با دلم راه می ایی و مرا میخاهی.. گرچه گاهی هم .. خیلی مهم نیست.

همین که هستی و برایت خیلی مهم هستم همین که نازم را می کشی خودش خیلی است. گرچه من هم بعضی وقت ها..

من انطور که تو میخاهی نیستم ! چرا که تو با تمام وجود مرا میخاهی! فقط مرا! نه هیچ کس دیگری را و زندگی ات هستم، عشقت! اما من چه؟!

هیچ وقت دوست ندارم این کلمات را بخانی! هیچ وقت! چون میدانم که خیلی ناراحت می شوی! اما بدان که من هم خیلی دوستت دارم تو برایم کسی هستی که می توانم تا همیشه بهت تکیه کنم! و تکیه گاهم باشی! کسی که هر وقت بخاهم هستی! و با تمام وجود..

دوستت دارم..

اما نمیدانم باید شکوه کنم از انی که ..اصلا شکوه در چنان قاموسی جایگاه دارد یا نه؟؟


۹۴/۰۴/۱۳