دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

شاید اینجا فقط برای خودم باشد
حرف هایی که فقط می توانم برای خودم بزنم
نمیخاهم مخاطبی داشته باشد غیر از ..

نمی توانم

پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۴:۲۲ ب.ظ
دیشب بهم اسمس داد که باید یه امانتی را به دست فلانی برساند اگر میتوانم یک جایی قرار بذاریم تا بدهد به من و من هم برسانم به دست فلانی..
و من هم سر خوشانه گفتم که فردا برنامه ای ندارم و می توانیم با هم برویم بیرون با هم و او هم گفت پس برنامه اش با من! و من گفتم که مثلا خوب است برویم با هم سینما؟
..
..
..
..
همین !!!
دیگر جوابی نداد..
و من هم همین طور منتظر از دیشب تا همین تقریبا یک ساعت پیش که ببینم اخر جواب میدهد یا نه.. که اخر سر اسمس داد که من دارم میروم کرج و ایا من میتوانم بروم ازادی تا همدیگر را ببینیم؟
که من هم بعد از این همه منتظر بودن گفتم که نه متاسفانه نمیتوانم بیایم..
چه کار باید میکردم؟؟
باید می رفتم؟
نمی توانستم! غرورم را چه کنم؟
من ادمی نبودم که بخاهد این قدر انعطاف از خودش برای یک نفر نشان بدهد.. و ان طرف هم انگار نه انگار..
دارم به اصل خودم برمی گردم خخخخخخخ



هر کسی کو دور ماند از اصل خویش
باز جوید روزگار وصل خویش
۹۴/۰۵/۱۵