دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

شاید اینجا فقط برای خودم باشد
حرف هایی که فقط می توانم برای خودم بزنم
نمیخاهم مخاطبی داشته باشد غیر از ..

اول دی

چهارشنبه, ۱ دی ۱۳۹۵، ۰۴:۴۲ ب.ظ

امروز اول دی ماه است! شاید از این به بعد این روز برای من روز خاطره انگیزی باشد! همچنین شب قبلش.

امروز ساعت 7 صبح از خاب بیدار شدم و حدود ساعت 8 به سمت پادگان حرکت کردم . قرار بود که ساعت 9 انجا باشیم کمی مانده به 9 رسیدیم به همراه پدر و مادرم!
هوا خیلی سرد بود. با اینکه به مسزان لازم لباس گرم پوشیده بودم اما سرما کاملا ازار دهنده بود. یک ساعتی جلوی درب پادگان معطل بودیم تا داخل رفتیم و یک خوشامدی گفتند بهمان و فرمی پر کردیم. همه چیز خوب پیش رفت تا اینکه به گردان ها و گروهان های مختلف تقسیم شدیم و بعد ازینکه یک ساعتی گذشت رفتیم سر گردان خودمان انجا هم توضیحات لازم را دادند و لباس  و پوتین هایمان را تحویل گرفتیم و گفتند که بروید منزل و یکشنبه ساعت 6 صبح می بایست خودمان را معرفی کنیم.

در کل روز خوبی بود خیلی همه چیز خوب بود ، جای بدی نبود و رفتار ها مناسب بود.

تنها نکته منفی که به نظر من می امد بعد مسافت و سردی هوا بود. برگشت را خودم امدم و اینکه هزینه برگشت خیلی زیاد بود. از مقابل پادگان تا ازادی 8 هزار تومان کرایه بود و ازادی تا المپیک هم 2500. فکر کنم اصلا به صرفه نباشدکه هر روز بروم و بیایم و احتمالا اخر هفته ها فقط برگردم خانه.

زمستان شروع شده با تمام سرمایش..

۹۵/۱۰/۰۱
دچار ..