دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

شاید اینجا فقط برای خودم باشد
حرف هایی که فقط می توانم برای خودم بزنم
نمیخاهم مخاطبی داشته باشد غیر از ..

24 دی

جمعه, ۲۴ دی ۱۳۹۵، ۰۱:۳۵ ب.ظ

24 دی ماه است. سومین هفته هم از اموزشی من سپری شد..

امشب عروسی یکی از دوستای دبستانم هست که تقریبا تا این مدت باهم بودیم البته نه انقدر صمیمی ولی گروه دوستی مشترکی داشتیم.

دیشب هم متوجه شدم که احمدی تا چند وقت دیگر پدر میشود..

انقد این خبر برایم خوشحال کننده بود که حد نداشت اما یک حس عجیبی از دیشب منو فرا گرفت! دقیقا حس یک پدری را داشتم که یک عمر زحمت کشیدم تا پسرم را بزرگ کنم و او را سرو سامان بدهم و بعد حالا خبر نوه دار شدنم را بشنوم. همانقدر خوشحال از این خبر اما پس ذهنم به پیری ام فکر میکنم به عمری که پای پسرم گذاشتم و حالا او قرار است همان راهی که من برای او طی کردم را بگذراند.

دقیقا همین حس رو دارم..این احساس پیری در 25 سالگی به شدت مرا ازار میدهد..

۹۵/۱۰/۲۴
دچار ..