دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

دچار

دچار یعنی.. نه وصل ممکن نیست.. همیشه فاصله ای هست.. دچار باید بود..

شاید اینجا فقط برای خودم باشد
حرف هایی که فقط می توانم برای خودم بزنم
نمیخاهم مخاطبی داشته باشد غیر از ..

26 اسفند

پنجشنبه, ۲۶ اسفند ۱۳۹۵، ۰۶:۲۵ ق.ظ

 

دیروز بعد از یک هفته کش و قوس بالخره به ما اجازه مرخصی دادند تا تعطیلات را به مرخصی برویم. تا قبل از این هر روز یک حرفی میزدن که باید عده ای بمانند و با توجه به مسافت بچه ها به پادگان من هم باید یک نیمه از تعطیلات را در پادگان می ماندم. البته من مشکلی با این موضوع نداشتم اما خب وقتی میشود 20 روز در مرخصی بود چرا ده روز؟! بهر حال خدا روشکر که به همه مرخصی دادند.

یکشنبه تولدم بود. پایان 25 ساگی و اغاز 26 سالگی! کل شبش را نگهبان عابر بانک بودم! امسال به سادگی هرچه تمام تر تولدم گذشت فقط وفقط در خانه خانواده همیشه همراهم برایم جشن گرفتند همین! دوستانم هم همه مشغول زندگی های خودشان بودند.

نمیتوانم بگویم که سال خوبی داشتم اما میتوانم بگویم که سال بدی نداشتم. تقریبا هیچ اتفاق خاصی در این سال رخ نداد..

۹۵/۱۲/۲۶
دچار ..